تنوع اکوسیستمی و گونهای، این پارک را در شمار مناطق ویژه کشور قرار داده است.»
مهندس رمضانعلی قائمی، رئیس سابق پارک ملی گلستان پس از این مقدمه کوتاه میافزاید: «پارک ملی گلستان به لحاظ موقعیت خاص طبیعی به اندازهای اهمیت دارد که هر گونه اختلال ناشی از فعالیتهای انسانی که خدشهای به این پارک وارد سازد، بدون شک در جاهای دیگر اثر روانی خود را به جای میگذارد. چرا که این فعالیتهای مداخلهگرانه، باعث تنزل رتبه این پارک میشود.
از همین رو، کارشناسان و محققانی که عمر خود را صرف تحقیق و پژوهش در این پارک کردهاند نگران وضعیت این پارک هستند. به اعتقاد این پژوهشگران باید با برنامهریزی، زمینه لازم برای ثبت این پارک در فهرست میراث جهانی فراهم آید.»
این کارشناس محیط زیست خاطرنشان میسازد: «شک نیست که امروز، ازدیاد جمعیت و نیازهای ناشی از آن، مناطق حفاظتشده را تهدید میکند اما این هنر مسئولان امر است که بتوانند به رغم همه این فشارها، این مناطق را حفظ کنند. ولی امروز فرایند حفاظت محدود به چند محیطبان است که با کمترین امکانات مشغول پاسداری از این عرصهها هستند. در حالی که حفاظت از هر محدوده یا منطقه با توجه به حساسیت آن متفاوت است.
برای نمونه اداره کردن یک مجموعه باارزش نظیر پارک گلستان که طبق قانون هرگونه بهرهبرداری از آن ممنوع است، با مناطقی که افراد میتوانند در آن محدوده فعالیت کنند، تفاوت بسیار دارد. در این پارک باید با توجه به حساسیت منطقه شمار محیطبانان به اندازهای باشد که توان حفاظت از پارک را داشته باشند، اما در حال حاضر، از این نظر مخاطراتی متوجه پارک است.»
ضرورت حفظ عرصههای اطراف پارک
مهندس قائمی تصریح میکند: «نکتهای که از نظر دور مانده اینکه لکههایی در اطراف پارک وجود دارد که جزو پارک نیستند اما این لکهها که در عرصههای جنگلی، نیمه جنگلی و مرتعی قرار گرفتهاند در واقع محیطهای ضربهگیر پارک هستند یعنی هم از هجوم دامهای اهلی و هم از آلودگیهای سموم که از طریق این زمینها به مرزهای پارک نزدیک میشوند، جلوگیری میکنند.
از این رو با توجه به اهمیت این عرصههای ضربهگیر، ضروری است سازمان حفاظت محیطزیست با هماهنگی سازمان جنگلها این عرصهها را ضمیمه پارک کند. البته این به معنای آن نیست که عرصهها جزو پارک شود بلکه به این معناست که مدیریت این محدوده را سازمان عهدهدار شود تا تخلفات به حداقل برسد.»
فعالیتهای عمرانی و پیامدهای نامطلوب
وی فعالیتهای عمرانی را یکی دیگر از عوامل تخریب محیطزیست و تخریب پارک گلستان میداند و میافزاید: «به رغم آنکه این فعالیتها به قصد خدمت رسانی به مردم صورت میگیرد و در یک نگاه مثبت تلقی میشود، اما وقتی بخشی از این پروژهها به داخل پارک راه مییابد، فاجعهبار میشود. برای نمونه عبور فیبر نوری، کشیدن جاده و عبور خطوط انتقال نیرو، به همان اندازه که خوب هستند هنگامی که از داخل پارک و از داخل یک منطقه حساس که ذخیرهگاه ژنی کشور است عبور میکنند، مطلوبیت خود را از دست میدهند. چرا که نباید ما برای به دست آوردن یک مجموعه نیازهای خدماتی، اکوسیستمهایی را فدا کنیم که ترمیم و جبران آن امکان پذیر نیست.
برای مثال، فیبر نوری با تمهیدات بسیار ساده میتوانست از داخل پارک عبور نکند. این تجربه قبلاً هم وجود داشته است. 3 دهه پیش در مسیر انتقال گاز سرخس به نیروگاه نکا وقتی به پارک گلستان رسیدند، این پارک را دور زدند و در نتیجه آسیبی به اکوسیستم پارک وارد نشد اما در حال حاضر، حتی فیبر نوری که در مقایسه با خط لوله گاز پروژه کوچکی به نظر میآید هیچ تغییری در مسیر آن ایجاد نمیشود.
جالب اینجاست که در بسیاری موارد وقتی مسیر فیبر را سیل تخریب کرد با نصب دکل آن را هوایی کردند. حال پرسش این است که اگر قرار بود چشماندازها با سیم و دکل خدشهدار شود چرا این همه هزینه صرف نصب ژنراتور برای تأسیسات داخل پارک شده است. بنابر این ضروری است در خصوص همین فیبر نوری هم تجدیدنظر شود، چرا که همین کارهای کوچک، وجود بزرگراه و عملیات مشابه در پارک را تثبیت میکند.»
قائمی تصریح میکند: «به نظر میرسد خطاهای کوچک گذشته سبب شد تا این جاده از داخل پارک عبور کند در حالی که طرحی در دولت مطرح بود که جاده به خارج از پارک منتقل شود. حال آن که اگر این طرح عملی میشد افزون برآن که به پارک آسیبی نمیرسید باعث محرومیتزدایی از روستاهای منطقه هم میشد.»
سایر عوامل تهدیدکننده
مدیر سابق پارک گلستان میگوید: «در سایر کشورها برای بازدید از پارکهای ملی، نخست بازدیدکنندگان وارد مجموعه مدیریتی پارک میشوند سپس این افراد را به سالنی هدایت میکنند و در آنجا با توضیحاتی که کارشناسان میدهند بازدیدکنندگان با وضعیت کلی پارک آشنا میشوند، در پی آن، افراد راهنما، آنها را به مسیرهای مورد نظر هدایت میکنند.
تمامی این مراحل به گونهای انجام میشود که کمترین آسیبی متوجه پارک نشود بدین ترتیب بازدیدکنندگان اعم از آن که طبیعتگرد باشند یا اهداف علمی را دنبال کنند به هدفشان میرسند.
اما متأسفانه در حال حاضر، جاده داخل پارک از یک سو، و هرزروی مردم از سوی دیگر، مانع از مدیریت متمرکز و حساب شده برای حفاظت از عرصههای پارک به هنگام بازدید شده است. از همین روست که میبینیم مردم در هر گوشهای که دلشان میخواهد آتش روشن میکنند، هر جا که بخواهند میروند و زباله های خود را در فضای پارک رها میکنند و این همه ناشی از وجود همین جاده است.»
قائمی با اشاره به اهمیت جهانی پارک ملی گلستان میافزاید: «امروز این مجموعه بینظیر از چند طرف در معرض تهدید قرار گرفته به ویژه توسعه روستاهای پیرامونی، حریم این پارک را به خطر انداخته است، به طوری که لکههای طبیعی اطراف پارک یعنی جنگلهای پهن برگ خزری یا هیرکانی که از غرب به پارک متصل شده است و منطقه حفاظت شده «قرقود» که از شرق به پارک منتهی میشود و مانع از ایزوله شدن پارک و جزیرهای شدن آن هستند بر اثر توسعه روستاهای اطراف در حال نابودی است.
حال آن که این مناطق همجوار تا حدودی بقای پارک را تضمین میکنند. براین اساس، هرگونه بهرهبرداری نادرست از جنگلهای هیرکانی در غرب پارک (جنگلهای لوه) و هرگونه فعالیت انسانی که آسیبی به این مناطق وارد آورد در واقع سلامت و بقای حیات وحش و گونههای گیاهی این پارک را با خطر مواجه میسازد. بنابر این اگر مسئولان واقعاً میخواهند پارک را نجات بدهند باید این موارد را در نظر بگیرند.»
اعتبارات مالی
رئیس سابق پارک ملی گلستان، کمبود و نارسایی سیستم مالی را از دیگر مشکلات اداره این پارک ذکر میکند و خاطرنشان میسازد: «اعتبارات و سیستمهای مالی باید به گونهای طراحی شود که برخی درآمدهای پارک از جمله درآمدهای ناشی از تفرجگاهها صرف هزینههای داخلی این مجموعه شود.
از سوی دیگر حقوق کارکنان و محافظان پارک باید به گونهای باشد که همواره افراد زیادی برای خدمت در این عرصهها داوطلب باشند، در حالی که امروزه، محافظان این پارک و سایر پارکها و مناطق حفاظت شده با کمترین امکانات و حقوق مشغول انجام وظیفه هستند و با آن که بارها نسبت به این مسأله هشدار داده شده است اما هنوز هیچ اقدامی برای بهتر شدن معیشت این افراد زحمتکش صورت نگرفته است.»
قائمی تاکید میکند:«ما اگر میخواهیم پارکهای ملی حفاظت شوند، اگر میخواهیم میراث طبیعی را حفظ کنیم، اگر میخواهیم حیات وحش و گونههای کمیاب و نادر را از خطر انقراض نجات دهیم، اگر میخواهیم دست متجاوزان و شکارچیان متخلف را از عرصههای طبیعی کوتاه کنیم و اگر در یک عبارت، به حفظ میراث طبیعی این مرز و بوم میاندیشیم ناگزیر باید از محیطبانان و محافظان عرصههای طبیعت حمایت کنیم، افرادی که هم اکنون با کمترین تجهیزات و حداقل حقوق و مزایا به حفظ و حراست از طبیعت مشغولند.»